قبل از عاشورا بود که دیدم فروشگاه شهروند ظروف یک بار مصرف ساخته شده از نشاسته ذرت رو آورده.این ظروف بعد از مصرف اثر تخریبی رو محیط زیست ندارند و کاملا تجزیه می شند،ضمن اینکه قیمتشون هم با ظروف یکبار مصرف دیگه تقریبا یکسانه.من برای حمایت از تولید کننده خرید کردم.
اون موقع خواستم بیام اینجا پیشنهاد بدم برای نذورات محرم از این ظرفها استفاده کنیم که درگیر مسائل خاص قبل و بعد از عاشورا شدم و کلا فراموش کردم.
یک دسته از آدمهایی که تو این دنیا فکر می کنند خیلی زرنگند اونهایی هستند که به یک رابظه گند می زند و بعد بهانه جویی می کنند و دست پیش می گیرند تا پس نیفتند! معمولا بعدا می فهمیم که درگیر چه رابطه بی ارزشی بودیم و نمی دونستیم!
سرم شلوغه...احتمالا تا یک ماهه دیگه کمتر آفتابی بشم و بعد بیام و ادامه بدم.
برایم مهم نیست که کسی خوشش می آید از این حرف من یا نه،اما حالم از وبلاگهایی که امروز- بعد از میدان خون و آتش دیروز- باز می کنم و می بینم از قورمه سبزی دیروزشان یا دومین استفراغ امروز بچه شان یا ماجراهای تکراری خانه شان نوشته اند بهم می خورد.
ای لعنت بر آنکه در ذهن عده ای انداخت با جمله"من آدم سیاسی نیستم!" گفتن ترس و بی مسئولیتیشان را توجیه کنند.
تمام آنهایی که امروز نیستند یا اسیرند،آدمهایی بودندمثل ما،با آرزو و فرزند و عشق و امید و شغل و درس و زندگی...
شده است گاهی که به تمامی در لحظه زندگی کنم بدون فکر کردن به حتی یک لحظه بعد و بدون هیج دوراندیشیای،هرچند کم!
مثل دقیقا امروز صبح که بدون فکر کردن به امتحان و حجم درسهای باقیمانده تا 10 صبح خوابیدهام و از نرمی و گرمای پتوام لذت بردهام،تا الان توی خانه با لباس خواب گشتهام و بدون فکر کردن به حمله میکروبها و اضافه وزن یک ساندویچ پر از پنیر و سس خوردهام.جایی میخواهم بروم و تصمیم دارم به دیر رسیدن فکر نکنم و خوش خوشک راهی شوم.راستش حتی به شام شب و ناهار فردای همسر هم فکر نمیکنم...چه اشکال دارد یک روز فقط هر چه دلم میگوید-همان لحظه- بکنم؟
حتما فردا انرژی بیشتری برای دوراندیشانه زندگی کردن خواهم داشت!