دیروز،امروز و فردا هایم

اینجا دفتر یادداشتهای روزانه منه...از خودم و روزهام،غمها و شادی هام اینجا می نویسم.

دیروز،امروز و فردا هایم

اینجا دفتر یادداشتهای روزانه منه...از خودم و روزهام،غمها و شادی هام اینجا می نویسم.

خانه ام آتش گرفته است/آتشی جان سوز...

فردا اول تابستان است، تابستان دریا و شن و صدف،تعطیلات و خوشی یاد مردم می آورد ، که کجا بروند و با کی بروند و چند روز باشند و کدام هتل و کدام تور... البته نه در سرزمین من،که اینجا هم فردا اول تابستان است!

اینجا ما به تعداد کشته شده ها فکر می کنیم،به پیدا کردن آمار واقعی،به یافتن جای امنی برای زخمی ها،حتی اگر شده سفارت کشوری بیگانه در شهرمان...

گوشه وبلاگهایمان لینک گذاشته ایم که اصول ایمنی در کشمکش خیابانی چیست و چگونه کمک های اولیه را برای زخم گلوله انجام دهیم...

تلاش می کنیم که ویدئوهای خشن کشته شدن ها را برسانیم بدست مردمی خارج از جزیره تنها و آتش گرفته مان...

شبها بدنبال هم می گردیم تا مطمئن شویم هنوز زنده ایم، شبها بر پشت بامها خدا را صدا می زنیم،و بسیار غمگینیم و دل شکسته، هراسان ... همه اش بخاطر اینکه می خواهیم برگه های کوچکمان را درست بشمارند!

باور نمی کنم،فردا اول تابستان است!

من ندارم سر یاس/ با امیدی که مرا حوصله داد...

بعد از ده روز تلاش مداوم است،همراهی با دوستان قدیمی و جدید،بودن میان مردم و شنیدن و گفتن و حتی فریاد زدن...اخباری که از تمام کشور می شنویم خبر از پیروزی جنبش سبز می دهد.اگرچه جریان برایمان مبهم است،و مطالبات رادیکال تر ما را پوشش نمیدهد،اما دل خوش کرده ایم به انتخاب مردم،و باز تر شدن فضا،امیدواری بیشتر و تلاش و برنامه ریزی برای آینده...

بیست و دو خرداد شده و می بینیم که مردم با شور زیادی آمده اند تا آرام و مسالمت آمیز بگویند چه می خواهند و بیشتر،چه نمی خواهند!

شب شده و قصد خواب کرده ایم،اما تصمیم می گیریم پیشتر سری بزنیم به دنیای مجازی و خبری بگیریم...اما اخبار عجیب و ناخوشایند است،بیدار می مانیم تا صبح..چشم دوخته ایم به دهان رییس ستاد انتخابات کشور که با سرعت بی نظیری رای های شمرده را اعلام می کند و خبر از پیروزی کسی می دهد که ده روز است مردم به بهانه رفتنش در خیابان می رقصند! آمار را یادداشت می کنیم و ساکت بهم خیره ایم...

صبح تاریکی بر ایران زمین می دمد...

.....

میهنم ملتهب است،انگار که تب دارد،باور کرده بود که می تواند،میخواست که امیدوار باشد ،اما بازهم دروغ و استبداد هزاران ساله پرنده کوچک پروازش را در قفس انداخته...

میهنم غمگین است،در بند است اما زنده...و زندگان همیشه از افتادن دوباره برمی خیزند.

درباره انتخابات

هر چقدر که این انتخابات ناقص باشد‌ ، نظارت استصوابی داشته باشد و کاندیدا ها همه از شاخه هایی باشند متعلق به تنه یک درخت ،هر چند که بسیاری از مطالباتمان از اساس با قانون اساسی ای که داریم مسدود شده باشد ، اما این چهار سالی که گذشت کافیست که بخواهیم حرکتی کنیم و وضع را از این که هست بدتر نبینیم...

اما نکته ای که این روزها باعث تعجب من است موجی است که به طرفداری از میر حسین موسوی در جامعه می بینم،موجی که دوباره مثل دوره قبلی متمرکز بر نخواسته های ملت ماست، نه خواسته ها.

همان موجی که دوره قبل کینه خود از رفسنجانی را با آوردن احمدی نژاد بروز داد ، اینبار برای نیامدن او انگشت روی میر حسین موسوی گذاشته است.

به شخصه محمد خاتمی را در این جریان مقصر می دانم که نحوه آمدن و کنار کشیدنش این شبهه را ایجاد کرد که موسوی ادامه دهنده برنامه اوست ، در حالی که متاسفانه کمتر کسی به برنامه های کلی و پر از ابهام و شعار  او،تاکید زیادش روی مسائل اقتصادی برای جلب آرا،خیانت دانستن تلاش برای تغییراتی در قانون اساسی و سیاستش که او را چیزی میان اصولگرایان و اصلاح طلبان قرار می دهد( که من اصلا نمی فهمم یعنی چه!)، به جمله روی پوسترهایش که حامیانش را "جبهه عمومی اصولگرایان" معرفی می کند، توجه دارد...

باز هم مثل همیشه موج و موج سواری...

.....

 

توجه شما رو به چند نمونه ابهامات در پاسخ نماینده موسوی به سوالات مردم در سایت الف جلب می کنم:

1-       چرا اقای موسوی به هیچ وجه حاضر نیستند در سخنان خود به گونه ای صحبت کنند که بتوان مرزبندی فکری ایشان را درک کرد؟ آیا جذب آرا تا این اندازه مهم است که بجز رئیس جمهور فعلی، فقط اشتراکات با دیگران را مطرح کنند؟

-          نماینده به این سوال پاسخ نداده اند! حتی توجیه نکرده اند!

 

2-       نظر اقای میرحسین در مورد اعدامهای سال 67 چیست؟

پاسخ: در پاسخ به این سوال در کرمان گفتند: «گفته می‌شود در زمانی که آن اعدام‌ها صورت گرفت من نخست‌وزیر کشور بودم و کاری نکردم! باید توجه کنیم که مسئله‌ تفکیک قوا در کشور از ابتدای انقلاب وجود دارد. می‌توانید از من راجع به عملکرد قوه‌ مجریه در دوران جنگ سوال کنید و من با شفافیت، صراحت و صداقت پاسخ خواهم داد. نمی‌شود بدون نگاه به موقعیت‌ها، ظرفیت زمانی و وقایع مختلف این سوال از من پرسیده شود. سوال مربوط به من را بپرسید، حتما پاسخ خواهم داد».
ضمن اینکه تاکید مهندس موسوی در مازندران را یادآور می‌شود که در شرایط فعلی این بحثها ما را به جایی نمی‌رساند. جز آنکه شرایط موجود را تثبیت می‌کند. همتی کنید تا ابتدا از این وضع خارج شویم و سپس در فضایی باز و به دور از تنش به نقد گذشته و بحث درباره آن بپردازیم

-          این جمله آخر این شبهه را ایجاد می کند که ایشان قصد دور زدن سوالات و تنها عبور از انتخابات و رئیس جمهور شدن را دارند.

 

3-       چرا ایشان 20 سال ساکت بوده اند و در بزنگاه های مهمی مثل کوی دانشگاه، دستگیری ها و... لام تا کام حرفی نزدند؟

پاسخ:... «من اگر در این ۲۰سال سکوت کرده بودم به این دلیل بود که احساس خطر نکرده و وارد مسایل سیاسی نمی شدم. اما اکنون و به خاطر وقایعی که در ۴سال اخیر اتفاق افتاده و هزینه های نظام را زیاد کرده است احساس خطر کرده و آمده ام به شکلی که تا آخر ایستاده ام و دیگر سکوت نخواهم کرد.
همچنین در سفر اخیر خود به مازندران اعلام کرد:
«
تصور کردم که اگر بعد از 20 سال در شرایط کنونی سکوت کنم خیانت کرده‌ام»...

-          جای تعجب دارد که ایشان با دیدن فجایع کوی دانشگاه ،قتلهای زنجیره ای ، ترور حجاریان،ستاره دار شدن دانشجویان فعال و ...احساس خطر نکرده اند!! بنظر می رسد آنجا که هزینه مردم بیش از نظام بوده مهم بنظرشان نیامده!

 

4-       ایا هنوز معتقدید ایران باید بیشترین رشد جمعیت را داشته باشد

اشاره بنده به سخنان شما پس از اعلام نتایج سر شماری دوره نخست وزیری شماست!

پاسخ: نگاه مهندس موسوی به مسئله جمعیت نگاهی کارشناسی و علمی است. باید توجه داشت در شرایط ویژه ای مانند جنگ تمامی سیاست ها تحت تأثیر جنگ قرار می گیرد و قطعاً آن سیاست ها در شرایط عادی و صلح و آرامش کارایی نخواهد داشت.

 

مجددا سوال شده: یعنی میفرمائید در زمان جنگ باید مردم را به بچه دارشدن تشویق کرد؟ لابد برای افزایش نیروی سرباز در اینده
این از آن حرفهای مهندس است که هیچ توجیهی برای ان نمی توان یافت

که بی پاسخ مانده است!

.....

با اینکه به شخصه هیچ کدام از کاندیدا ها را بتمامی قبول ندارم  و هیچ کدام هم نماینده اندیشه من نیستند،اما  در این دوره  و میان چهار نفری که ملت حق دارند یکی را برگزینند کروبی را انتخاب مناسب تری می دانم. به جهت صراحت بیشتر در بیان برنامه هاو سیاستهایی که در پیش خواهد گرفت و اطرافیانی که همگی از چهره های سرشناس و ستون اصلاحات بوده اند،نگرش منطقی تر به سیاست خارجی و برنامه ریزی دقیق تر و اعلام حضور برای انتخابات از مدتها قبل و ...

سخنرانی انتخاباتی دیشب ایشان من را در این تصمیم مصمم تر کرد، چرا که مطالبات پایه ای تر و شفاف تری را پوشش می داد و کلی گویی و چند پهلو حرف زدن را کمتر در برنامه ایشان شاهد بودم.

.....

این لینکها را هم ببینید:

نطق تلویزیونی کروبی و  موسوی برای مقایسه! ،

 و مطالبی از وبلاگ پا برهنه در کویر که خواندنی اند: بین خاتمی و میرحسین چه گذشت؟ ،میر حسین کاندیدایی که مرا قانع نمی کند ، چرا به کروبی رای می دهم؟1 ، چرا به کروبی رای می دهم؟ 2

و چرا کروبی؟ ، چرا کروبی از نگاه غلامحسین کرباسچی  ، نظر دکتر عبدالکریم سروش و  احمد زیدآبادی درباره انتخابات این دوره  ، و این نوشته با تحلیلی جالب و خواندنی.

.....

بعدا نوشت: این لینک را بخوانید..درباره کاری که امسال ما و تعدادی از دوستانمان با افتخار انجام دادیم..انتخابات امسال درسهای زیادی داشت..از یاد گرفتن صحبت با همه قشر هم وطن،دیدن آنان که مردم می نامیمشان از نزدیک تا تحمل متلک شنیدن درباره دریافت پول برای فعالیت از حتی برخی دوستان...اما همچنان ادامه میدهیم..گام بگام.