عجیب است که وقتی آن همکار دوست نداشتنی و قدرنشناس میرود واحد دیگر و من به نعمت ندیدنش میرسم،و طبیعتا باید خوشحال باشم فکرم مشغول میشود کجاها شاید اشتباه قضاوت کرده ام.کاری که مطمئنم او با همه بی ملاحظه گیهایش نمی کند!
.....
من آمده ام دوباره بنویسم.همان آدم قبلیم با نام مستعار مانلی در همان تهران داغ.همان جور زندگی را دوست دارم،گاهی از دست خودم کلافه میشوم و منتظر روزهای بهترم.اگر هنوز از اینجا میگذرید خوش حال میشوم ردپایتان را ببینم.
سلام بانو
خوبی؟ خوشحالم که دوباره اینجا می نویسی. همینطور خوشحالم که دیگه اون همکارو نمی بینی. ولی بعضی همکارا هم هستند که آدم دوست داره همش ببینتشون. ایشالله نصیب شما هم بشه.
ضمنا یه سوال دارم. شما از فامیلای بلاگ اسکای هستی که اینطوری چسبیدی بهش؟ پرشین بلاگ و بلاگفا خیلی بهتره. اینجا حتی یه شکلک نیشخند نداره. حالا کامنتدونی خصوصی رو نمی گم که همه چیز یه وبلاگ نویسه. (چشمک)
برقرار باشی
این هم ردپا...
خوب باشی دوستم.
رد پای من هم هست..
خوشحالم که می بینم برگشتی!
من اط اونجایی که تنبلم آروم راه رفتم و دیر رسیدم ولی رسیدم..... پس چرا بازم غیبت زده و آپ نمیکنی؟ خوش باشی.
kheili khoobe ke bargashti. delam vase neveshtehat tang shode bood. ba naomidi omadam sar zadam va basi shad shodam.