بر خلاف پریشب ، دیشب خوب بود.ایوب اومد و ازم عذرخواهی مفصلی کرد.ناراحت بود که انقدر زود از کوره در رفته و بهم حق داد و کلی نازمو کشید.احساس خوبی داشتم.بعدش ساعت 9 تازه با هم رفتیم خرید روزانه و برگشتنی من برای خودم سحری درست کردم، ولی خواب موندم و 10 دقیقه بعد از اذان بیدار شدم.اشکال نداره...اینجوری روزه گرفتنم برای خودش صفایی داره;)
این چند روزه که روزه نمی گرفتم دم افطار و با شنیدن صدای ربنا خیای حالم گرفته می شد.امیدوارم امروز من و همه افطار زیبایی داشته باشیم.
به سلامتی...
اگر مایلید وبلاگ شما مورد بررسی قرار گیرد
یا علاقمندید تا در بحث های ما شرکت کنید:
http://naghdeweblog.blogsky.com/
منتظر شما هستیم.
خیلی خوب شد که این فرصت و بهش دادی...