آشتی

اون اولها دعوامون که میشد اگه میدید که ناراحت شدم روز بعدش برام گل می خرید.اینجوری همزمان معذرت خواهی و دلجویی میکرد باوجود اینکه من هم هیچ وقت بی تقصیر نبودم. 

مدتی بود که دیگه اینکار رو نمی کرد...فکر میکردم یادش رفته  و تو دلم غصه میخوردم. 

تا امروز که فردای یه روز دعوایی بود و این گلها رو برام خریده. 

خوشحالم .خیلی ساده بخاطر بازگشت به یک رسم قدیمی.