نمی دانم برایتان پیش آمده بعد از سالها و ماهها فاصله گرفتن ریاضی یا زبان بخوانید؟شروع سخت است و گاهی نمی دانیم از کجا باید شروع کنیم!

تعطیلی تقریبی این وبلاگ هم برای من نوشتن دوباره را مثل ریاضی خواندن دوباره کرده،دوست دارم شروع کنم اما نمی دانم دقیقا از کجا؟

نمی دانم چطور تعریف کنم که یک دوست عزیز را بعد از ده سال بی خبری پیدا کرده ام و دیشب برای پختن لوبیاپلو راهنمایی اش کرده ام!

نمی توانم شرح بدهم چطور دوهفته خیلی سخت برای جمع کوچک دوستانه ما گذشت.

یکجورهایی زبانم را گم کرده ام شرح بدهم تعطیلات نوروزی را جای بکر و عجیبی میروم برای رفع خستگی و و و ...

روزهای زیادی اینجا از قلم افتاده بی آن که من بخواهم،باوجود اینکه دوست داشتم در سطرهای این دفتر آبی بنشینند.

خیلی فکرهایم را نمی توانم بگویم هم بخاطر گم کردن زبانم هم بخاطر اینکه گفتنش مکافات دارد!

اما دوباره می نویسم.اینجا را بدجوری دوست دارم.رهگذرهایش را هم.زبانم باز میشود،می دانم!