زلزله

از زلزله دیروز تابحال هنوز حالت عادی پیدا نکرده ام،خیلی ترسیدم!بخصوص اینکه به حس ششم بدجور ایمان آوردم موقع زلزله جای شلوغی بودم و دقیقا چند دقیقه قبلش داشتم فکر می کردم اگه زلزله شود با ازدحام جمعیت چطور باید بیرون رفت؟!

القصه،دیشب تا صبح بیدار بودم با یک کوله پشتی کوچک از اقلام ضروری دم دستمان،در نتیجه تقریبا امروزم بخاطر کسالت و بی‌حالی بهدر رفت.مرگ حق است،اما زیر آوار مدفون شدن یا تنها باقی ماندن برایم کابوس است.

راستی خدایا!یه لطفی بکن و گسلهای تهران را فعلا سرجایشان محکم نگه دار! ما باید باشیم،خیلی کار داریم هنوز..یادت که هست؟