دیروز،امروز و فردا هایم

اینجا دفتر یادداشتهای روزانه منه...از خودم و روزهام،غمها و شادی هام اینجا می نویسم.

دیروز،امروز و فردا هایم

اینجا دفتر یادداشتهای روزانه منه...از خودم و روزهام،غمها و شادی هام اینجا می نویسم.

همین که هست

چه اتفاقی مگر باید بیفتد،یا چطور باید بگذرد تا زندگی را دوست داشته باشم؟

مگر نه که این روزها یک تنهایی مخصوص دارم، و هی بخودم نگاه می کنم؟ انقدر که توی یک کوچه خلوت راه میروم و promise تریسی چاپمن را گوش میکنم و با صدای بلند همراهش میخوانم ؟ و فکر می کنم چقدر صدایش را دوست دارم؟و سر ظهر برای بار هزارم به امیلی پولن و زندگی اش نگاه می کنم و بخودم می گویم چطور می شود انقدر ساده،خوب و عاشق بود؟

یا اینکه همراهت میروم به ساده ترین مکانها ، میدان تره بار یا سوپرمارکت محبوبمان و خرید میکنم؟و به این فکر می کنم که پس فردا تنها بیایم و برایت لیموی شهسواری بخرم؟مگر یادم می رود که باهم توی ماشین نامجو گوش می کنیم و من به شوخی عقاید نوکانتی را می دهم به تو و شقایق نورماندی را برای خودم نگه می دارم؟

و مگر نه که هی لیست می نویسم و جدول کارنما می کشم و خیال پردازی می کنم با آن روان نویس نارنجی دارم جلوی همه موارد تیک می زنم؟

مگر نگران پیاز لاله هایی که از گچسر آورده ام و مامان کاشته نیستم؟ مگر فکر نمی کنم که کسی باید جلوی این بهار عجول را بگیرد تا سروقت برسد و ما روز اول فروردین شکوفه داشته باشیم و شب چهارشنبه سوری حتما زیر باران خیس شویم؟

چطور باید بشود مگر، تا زندگی و این روزها را دوست داشته باشم؟

نظرات 12 + ارسال نظر
تی تی شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:00 ب.ظ http://waterylady.blogfa.com/

کیف کردم با این پستت..دوبار خوندم تا قشنگ تجسمش کنم..ایشالله از همه روز زندگیت لذت ببری

کویر شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:00 ب.ظ http://kavir79.blogfa.com

خوب است که این همه بهانه داری برای دوست داشتن زندگی...
همه چیز از نگاه ما سرچشمه می گیرد. اگر دنیا را از دریچه عشق ببینی همه چیزش برایت زیبا خواهد شد و مانا... و گرنه هیچ زیبایی و هیچ خوشی تو را به شادمانی هستی نزدیک نخواهد کرد...
برقرار باشی مانلی

باران شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:32 ب.ظ http://www.koobeh.persianblog.ir

چقدر زیبا وپر از زندگی بود این پستت. من هم واقعا فکر می کنم زندگی همین چیز های کوچیک و با ارزشه. امیدوارم همیشه خوشبخت باشی.

آبدیس شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 06:26 ب.ظ http://abdees.blogfa.com/

سلام.
چطور باید بشود مگر، تا زندگی و این روزها را دوست داشته باشم؟

نمیدونم شایدم می دونم
سوال عمیق و خوبیه
کاش بهتر می تونستیم زندگی رو درک کنیم

دلبند شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:03 ب.ظ http://delband87.persianblog.ir/

خیلی لذت بردم از پستت. می دونی به نظر من هیچ چیزی خارج از ذهن ما وجود نداره. همه چیز به دید ما بستگی داره.

مریم یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:03 ق.ظ http://www.didareman.blogfa.com

سلام
وای هر خطش را دو بار خوندم. تجسم لحظه‌هات (البته با اجازت)
کلی انرژی مثبت داره. مرسی
امیدوارم از لحظه لحظه‌اش لذت ببری و همیشه شاد باشید.
ببببببببببوووسسسسسسسسس

یلدا یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:24 ق.ظ http://yalda1332.blogfa.com

اینقدر زنده و زیبا در مورد زندگی گفتی که با تو همراه شدم سطر به سطر.... چه راست گفتی...

ممول یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:51 ب.ظ http://memolejigholo.persianblog.ir

منم که گفتم تو آشپزی زبانزد همه است البته از در عقب صندلی جلو!!!

باران دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:18 ب.ظ http://www.koobeh.persianblog.ir

هانا دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:30 ب.ظ http://hapyland.blogfa.com

همیشه شاد باشی بانو و لحظه لحظه زندگیت رو زندگی کنی.قشنگ بود.

باران چهارشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:47 ق.ظ http://www.koobeh.persianblog.ir

نمی دونم چی نوشته بودم. ولی از خدامه که یه روز همو ببیننیم اگه بشه. اسفند همش ماموریتم و مسافراتهای اجباری. نمی دونی چقدر خسته ام.

نازنین شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:23 ق.ظ http://adatmikonimm.blogfa.com/

و حسابی ما خسته ها را با این نوشتهات ذوق زده میکنی ..خونه جذیذ مبارک ویو پنجره هاش عالی بود و اینکه یاداوری روزهای گذشته تو می شد عالی تر ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد