دیروز،امروز و فردا هایم

اینجا دفتر یادداشتهای روزانه منه...از خودم و روزهام،غمها و شادی هام اینجا می نویسم.

دیروز،امروز و فردا هایم

اینجا دفتر یادداشتهای روزانه منه...از خودم و روزهام،غمها و شادی هام اینجا می نویسم.

و ناگهان استعفا

دیروز استعفام رو نوشتم.امروز کار رو تحویل دادم و الان خونه ام.

من توی بخش حسابداری فروش واحد مالی یه شرکت خیلی بزرگ و مثلا معتبر کار می کردم. کاری که انجام می دادم از اونچه توی کارم دوست داشتم فاصله داشت اما من می تونستم مدیریتش کنم وتصمیم داشتم یک سال اونجا کار کنم.چون تصمیمم برای ادامه تحصیل جدیه میخواستم بعد از ساعات کارم درس هم بخوونم.اما ساعت کارم غیر عادی و در واقع غیر قانونی بود.عملا بجز خواب کار دیگه ای توی خونه ازم بر نمی اومد.

احساس می کردم دارم از هدفهام دور می شم، تصمیم رو بر این گذاشتم که تا عید بیشتر اونجا نمونم.

دیروز اتفاقی افتاد که تصمیم منو از عید به دیروز انداخت.

سرپرست بخش من یه خانم جوان بیست و سه ساله بود.چند سالی کار کرده بود و خواهر زاده مدیر عامل بود.توی همکارا.یه دوست صمیمی و چند تا بادمجون دور قاب چین داشت که هیچ فرصتی رو برای مسخره کردن دیگران از دست نمی دادن.برخوردها با این چند نفر و سایرین کاملا متفاوت بود که البته برام اهمیتی نداشت.

من اونجا به همه احترام می زاشتم و جوری رفتار کردم که بقیه هم به من احترام بزارن،اما دیروز برای کاری کنار میز همین خانم ایستاده بودم و دیدم تو شوخی با همکارهایی که دوستش بودن روی کاغذ نوشتن واسمم رو بردن و بهم توهین کردن. صبرم تموم شد.

با واکنشی که از خودم انتظار نداشتم اشاره کردم به کاغذ و گفتم این چیه؟ قیافه این خانوم مثلا مدیر دیدنی بود به گریه و التماس افتاد بی وقفه معذرت خواهی می کرد که البته برام ارزشی نداشت،چون در واقع شرمنده شده بود که اخلاق و افکارش ناگهان هویدا شده وگرنه هیچ وقت همچین عذرخواهی ای بابت عمل زشتش انجام نمی داد.

بهش گفتم من شما رو می بخشم چون کینه توز نیستم اما توی همچین محیطی برای کار نمی مونم،چون قبل از هر چیز آرامش و حفظ شانم برام اهمیت داره.

صدام کردن به اتاق مدیر مالی و اونم سعی کرد کار اون خانوم رو توجیه کنه و ازم خواست تو تصمیمم تجدید نظر کنم،ولی من واقع احساس می کردم تنفس تو همچین فضایی دیگه برام امکان نداره.

خوشحالم که اومدم بیرون،خوشحالم که تونستم با اقتدار،تو جایی که کرامت انسان ارزشی نداشت،بگم که این ارزش برای من مهمه و خودم به خودم و انسان بودن خودم و بقیه بلدم احترام بذارم.

.....

تصمیم گرفتم تا کنکور سال آینده نیروم رو برای درسم بزارم.چیزی که همیشه ته ذهنم درگیرش بودم و حالا با اتفاقی که افتاد سوق داده شدم به طرفش برای عملی کردنش.میخوام یکسال تلاش کنم،فقط برای رسیدن به ایده آل های دل خودم.

بازم به کار برمیگردم،بایک وقفه یک ساله. 

پ.ن(اضافه شده در بعدازظهر): 

یکی از همکارام بهم زنگ زد و خبرهای عجیب و جالبی داد.اون و خواهرش هم استعفا دادن و گفتن نمی تونن این حجم کار و شیوه مدیریتی رو تحمل کنن!همین طور دو تا از همکارهای واحد فروش هم بعد از اتمام الکامپ نامه استعفا نوشتن!! 

و جالب تر از همه اینکه همکارم گفت موقعی که تلفنم در غیابم زنگ خورده همون دوست خانم مدیر به مدیر فروش گفته ما خانم ص (یعنی منو) بخاطر یه گزارش حساس اشتباه اخراج کردیم!!! 

راستش اولش عصبی شدم اما الان دارم با ماجراهای اونجا تفریح می کنم!

نظرات 9 + ارسال نظر
باران چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 01:22 ب.ظ http://www.koobeh.persianblog.ir

تصمیمت و اقتدارت عالی بود. واقعا خوشم اومد. راجع به درس خوندن هم آفرین. اینقدر انرژی توی نوشته ات هست که آدمو تشویق می کنه.

رامین چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 02:18 ب.ظ http://www.bose-talaeeeee.blogsky.com/


میدونستی که وبلاگت معدن طلاست؟چرا نمیخوای از وبلاگت علاوه بر تفریحی بودنش استفاده مالی بکنی؟
آیا میدونستی از طریق وبلاگت میتونی درامد ثابت ماهیانه داشته باشی و حتی اگه خودتم نخواستی فعالیت کنی از طریق زیرمجموعه هات که تو سیستم عضو میکنی ماهیانه در آمد ثابت داشته باشی؟اینا اصلا کاری نداره و چند دقیقه بیشتر وقتتو نمیگیره.با گذاشتن بنرهای تبلیغاتی سیستم اکسین ادز به ازای هر کلیک که روی تبلیغاتت بشه تا سقف 70 تومان پورسانت میگیری و به ازای هر نفر که به سایت دعوت کنی مبلغ 100 تومان پورسانت میگیری و به ازای هر کلیک که رو تبلیغات زیر مجموعه هات بشه مبلغ 5 تومان پورسانت میگیری.این عالی نیست؟تازه اگرم نخواستی این فعالیت ها رو بکنی میتونی فقط عضو سایت بشی و از ابزار وبمستر فوق العاده سایت برای زیبایی سایت و افزایش آمار بازدیدهای وبلاگت استفاده کنی.که کاملا رایگانه مثل سیستم تبادل لینک و پیلم نما و خبرنامه . میتونی هر روز خودت 1 بار روی تبلیغات متنی و روی تبلیغات گرافیکی وبلاگت کلیک کنی و پورسانتشو گیری.حالا اگه تصمیم گرفتی تا عضو سایت بشی از طریق لینک زیر میتونی اینکارو بکنی:
http://www.oxinads.com/?a=22415

گندم خانوم چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:54 ب.ظ http://www.gandomkhanoom.blogspot.com/

چرا هرکسی استعفا می ده بقیه مخصوصا روسا می گن اخرج شد؟ خیلی خیلی ... هستن. من الان دارم حرص می خورم. بیا فردا بریم شرکت برای همه توضیح بده واسه چی استعفا دادی.
خوب کاری کردی از اون محیط اومدی بیرون.

مونای مهماندار پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 03:02 ب.ظ http://carinamona.blogfa.com

سلام خانومی

خوبی؟

بهترین کار ممکن رو انجام دادی... درس خوندن خیلی بهتر از تحمل همچین جا و همچین آدمهائیه...

برای آرزوی موفقیت دارم

رامونا خانوم پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:59 ب.ظ http://mamool.persianblog.ir

خوشحالم که از تصمیمت راضی هستی. امیدوارم در درست هم موفق باشی و به چیزی که می‌خوای برسی.

مریسام شنبه 9 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:44 ق.ظ http://mhgm.persianblog.ir

اقتدارت قابل تقدیره امیدوارم به تمام اهدافت برسی

مریم شنبه 9 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:10 ق.ظ http://maryaha.persianblog.ir/

خیلی خوشحالم که تصمیم خوبی گرفتی. منم یه بار بخاطر اینکه بهم بی احترامی کردن استعفا دادم. ولی اونقدر معذرت خواهی شد . پیغام داشتم که با احترام خیلی زیادی برگشتم. البته الانم اونجا نیستم.

شایلین شنبه 9 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:20 ب.ظ http://shaylinbanoo.persianblog.ir

منم بودم همینکارو میکردم. این جور آدما قابل تحمل نیستن!

گل کو شنبه 9 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 02:04 ب.ظ http://www.golku.blogsky.com

از یک جنبه ممکنه که کار شما اشتباه بوده باشه. بعضی وقتها باید ایستاد و مبارزه کرد. بعضی وقتها باید دیگران رو سر جاشون نشوند و حد و حدودشون رو براشون مشخص کرد
ولی چیزی که مهمه اینه که شما از تصمیمت راضی و خوشحالی. واین خیلی خوبه. موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد