دیروز،امروز و فردا هایم

اینجا دفتر یادداشتهای روزانه منه...از خودم و روزهام،غمها و شادی هام اینجا می نویسم.

دیروز،امروز و فردا هایم

اینجا دفتر یادداشتهای روزانه منه...از خودم و روزهام،غمها و شادی هام اینجا می نویسم.

نیمه خالی لیوان

زندگی در جریانه.روزهای بیست و هفت سالگی من با شتاب تمام میگذرن و تموم می شن،بی خیال نسبت به اینکه من این روزها کمی آشفته ام و دنبال آرامشی هستم تا بفهمم کجام و باید چیکار کنم.

هنوز یاد نگرفتم در زمان حال زندگی کنم و دلشوره های آینده رو بزارم برای وقتی که تبدیل به "حال" شدن.

نمی تونم به بیکار شدنم فکر نکنم،که خوشبختانه این یکی مربوط به اکنون منه.نمی تونم به دعواهای پدر و مادر همسرم قهر اومدن  مادر شوهر پنجاه و دو ساله ام و برنامه هایی که هرروز بدون اینکه از من بپرسه می ریزه فکر نکنم و حتی فکرم رو توسعه ندم به این فکر نکنم که اگه بخواد قهرشو همیشگی کنه زندگی ما به کجا می کشه.

نمی تونم به این فکر نکنم که آیا همسرم قدر این روزهایی که دارم آشوب خونواده شون رو تحمل می کنم خواهد دونست یا نه.

نمی تونم به این فکر نکنم که الان می تونستم عروسی باشم و خوش بگذرونم،اما به خاطر برنامه مادر شوهرم نرفتم و اون هم الان برنامه دیگه ای داره و اینجا نیست. شوهرم مجبور شده برای تحویل پروژه سرکار باشه و من روز تعطیلم رو تنها با یه عالمه فکر و خیال می گذرونم.

چرا انقدر مثبت فکر کردن،منفی ها رو دور ریختن و در زمان حال بسر بردن سخته؟ اصلا چرا من باید این همه بقیه رو درک کنم اما کسی این زحمت رو بخودش درباره من نمی ده؟!

نظرات 15 + ارسال نظر
آشنا چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:49 ق.ظ http://lovingclass.blogsky.com/

حرکت ها توی درک کردن همیشه ضعیف بوده !
چون نخواستیم از خودمون عبور کنیم .
اما همیشه امیدواری هایی هست ؟ نه ؟
بهتون تبریک می گم و هیچی تون پر از همه چی بود !

آشنا چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:53 ق.ظ

ضمناً با عذر خواهی لطفاً
سایت آپلود تصاویرتون رو عوض کنید . مدت زمان تون تموم شده . تصاویر نمی یاد .
از سایتی استفاده کنید که فضای نامحدودتری به شما بدهد .
اگه خواستید چند تا آدرس بهتون خواهم داد .

عرفان از شیراز چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:07 ب.ظ http://-

سلام امید که همیشه سبز و پویا باشید در حال وبلاگ گردی بودم که با نثرتون و وبلاگ شما اشنا شدم امید وارم بتونم جزء خواننده های پر وپاقرص شما بشم البته منم وبلاگ دارم منتها فقط با دوستان ادرس میدم اگر در ادامه موفق به اشنایی بیشتر شدم و سعادت پیدا کردم همسفر خوبی براتون بشم مطمئنا بیشتر خدمت خواهم بود ولی یه نکته بگم این پست شما بیشتر تو فاز ادمای ایثار گره منظورم اینه که :دوست ان است که پریشان حالی و درماندگی بتونه یار و یاور دوستان باشه وگر نه که در شرایط عادی همه دوست هستند .و اینکه همه ما شیرازیها برا مهمان هر کاری میکنیم حالا شما نخواستی همشهری مارم میزبان باشی یه حرف دیگس .........شا باشی

مسابقه فرهنگی رمان سی جی ام چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:08 ب.ظ http://skarda-castle.blogfa.com

خبر خبر خبر
یک ربع سکه:

کادوی کسی که تا پایان مهر ماه درست حدس بزنه که ادامه رمان سی جی ام چی میشه... نین گال چه جور شخصیتی داره و آیا مرد سیاهپوش زاییده تخیل این دختر چهارده ساله است یا خیر؟

با مراجعه به وبلاگ ما می توانید سه فصل نخستین این رمان را مطالعه فرموده و پاسخهای خود را در بخش نظریات وبلاگ ما ارسال کنید.

فراموش نفرمائید که آدرس وبلاگ و یا ایمیل خود را حتما درج فرمائید تا در صورتیکه برنده شوید با شما تماس گرفته شود.

گندم خانوم چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:46 ب.ظ

ما هم اومدیم بعد از سه ماه مثلا خونه مامان. گرفتار روابط بین مامان و داداش ها و مشکلات ریز و درشتشون هستیم. نمی دونم کی می شه یه ذره استراحت روحی داشته باشیم.

میثم چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:13 ب.ظ http://shamemahtab1.blogfa.com

صدای دیدار
با سبد رفتم به میدان ، صبحگاهی بود.
میوه ها آواز می خواندند.
میوه ها در آفتاب آواز می خواندند.
در طبق ها ، زندگی روی کمال پوست ها خواب سطوح
جاودان می دید.
اضطراب باغ ها در سایه هر میوه روشن بود.
گاه مجهولی میان تابش به ها شنا می کرد.
هر اناری رنگ خود را تا زمین پارسایان گسترش می داد.
بینش هم شهریان ، افسوس،
بر محیط رونق نارنج ها خط مماسی بود.

من به خانه بازگشتم ، مادرم پرسید:
میوه از میدان خریدی هیچ ؟
- میوه های بی نهایت را کجا می شد میان این سبد جا داد؟
- گفتم از میدان بخر یک من انار خوب.
- امتحان کردم اناری را
انبساطش از کنار این سبد سر رفت.
- به چه شد ، آخر خوراک ظهر ...
- .....

ظهر از آیینه ها تصویر تا به دور دست زندگی می رفت.


کارت حرف نداره دوست من

..منم آپم منتظره حضوره سبزت

تمشک تلخ پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:03 ب.ظ http://bootimar.persianblog.ir

سلام عزیزمن
یک قسمتی از اینها جزو جداایی ناپذیر زندگی مشتر است. زیاد از همسرت در درک این چیزها توقع نداشته باش. اون قطعا مسائل رو جور دیگه ای میبینه. منفعل نباش. اگر این اوضاع خیلی طول کشید خیلی دوستانه و بدون دلخوری و گله با همسرت مشورت کن.

سین بانو جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:00 ب.ظ http://sinbanoo.blogfa.com

کلمه قهر رو که خوندم آه از نهادم بلند شد. نمی دونستم مادر شوهرت هنوز اونجاست. اقدامی کردین برای فیصله دادن ماجرا؟؟
ممنون بابت آدرس ایمیلت. در اولین فرصت(که جی میل راه بده ) می فرستم برات.

مریسام شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:27 ق.ظ http://mhgm.persianblog.ir

صبور باش

کورال شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:58 ق.ظ

همه از این روزای نیمه خالی دارن... امیدوارم الان بهتر شده باشی..
چرا اونا را اشتی نمی دین؟

ماریا شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:48 ق.ظ http://maryaha.persianblog.ir/

من هم چنین روزهایی داشتم. ولی حتی یک تشکر هم بعدش در کار نبود. صبور باش دوست من.

باران شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:36 ب.ظ http://www.koobeh.persianblog.ir

الهی بمیرم کاملا درکت می کنم. نمی تونم هیچی بگم چون می دونم خودم در مدیریت انجور احساسات و تحمل اینجور شرایط خیییییییییلی از تو ضعیف ترم. امیدوارم همسرت قدرتو بدونه چون این از همه مهمتره.

سین بانو یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:33 ب.ظ http://sinbanoo.blogfa.com

امروز فک کردم دیدم چقدر وضع الان من شبیه توست. با این تفاوت که مادر شوهر من رفته سفر و من باید پدر شوهر رو یه جورایی مراقبت کنم ازش. هیچ کس هم نظر منو نپرسید که آیا مایلم این مسئولیت رو قبول کنم یا نه؟ آیا برنامه دیگه ای ندارم. آیا می تونم خونه و زندگی رو ول کنم و منزل اونا ساکن شم تا مادر شوهر برگرده؟(نکردم این کارو، ولی مادر شوهر این طور ازم خواسته بود)

نازنین سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:24 ق.ظ http://adatmikonimm.blogfa.com/

عزیزم
ببین خوب کردی که از نیمه خالی لیوان گفتی اما میدونی تو هر حرکتی یک سربالایی داره و سر پایینی ..مادر شوهرت برمیگرده خونش چون مجبوره اینهمه سال نرفته ..و من مطمینم شوهرت قدر تورا خواهد داشنت بشرطی که خودت هم سهیم باشی میدونی بعضی ادمها به یاداوری نیاز دارند

یوسف نیا شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:48 ق.ظ http://www.mehvar.com

سلام
همانطور که اطلاع دارید برای افزایش بیننده سایت یا وبلاگمان،موتورهای جستجو خیلی مهم هستند. و یکی از روشهای فوق العاده مهم و از همه جالبتر رایگان افزایش امتیاز در موتورهای جستجو ، تبادل لینک بین سایتها و وبلاگهاست.
سایت محور مشتاق تبادل لینک با شماست.
به همین منظور شما می توانید با ثبت لینکتان درhttp://www.mehvar.com/link/register.aspx بطور کاملا رایگان از این مزیت استفاده کنید. همچنین خواهشمندیم متقابلا لینک http://www.mehvar.com
را درسایت یا وبلاگ خود با یکی از عنوانهای :
سایت نیازمندیها
نیازمندیها
آگهی رایگان
فروشگاه اینترنتی
حراجی اینترنتی
لینکستان
قرار دهید. بدون اینکه اجباری در ثبت لینک ما داشته باشید در اولین فرصت و در سریعترن زمان لینکهای ثبت شده را تایید وارادتمان را کامل می کنیم.
نکته ضروری
با توجه به اینکه بعضی از دوستان هنگام تکمیل فرم ثبت لینک به قسمت کلمات کلیدی توجه خاصی ندارند و یا نام خود و یا کلماتی غیر مرتبط با سایتشان را قرار می دهند، حال آنکه این قسمت، چون توسط موتورهای جستجو ایندکس می شود از اهمیت فوق العاده بالایی برخردار هست. خواهشمندیم برای دریافت نتیجه مطلوبتر از ثبت لینکتان در سایت محور کلمات کلیدی سایتتان را که می خواهید افراد با جستجوی انها به سایت شما هدایت شوند حتما در این قسمت درج نمایید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد