دیروز،امروز و فردا هایم

اینجا دفتر یادداشتهای روزانه منه...از خودم و روزهام،غمها و شادی هام اینجا می نویسم.

دیروز،امروز و فردا هایم

اینجا دفتر یادداشتهای روزانه منه...از خودم و روزهام،غمها و شادی هام اینجا می نویسم.

!!

دارم با دوستم تلفنی حرف می زنم که یه دوست یا بهتره بگم هم اتاقی قدیمی دوران دانشگاه اهل حوالی شیراز با یه شماره نا آشنا اس ام اس می زنه.نوشته : من "م" هستم،لطفا خیلی سریع باهام تماس بگیر،کار واجبه و سیم کارتم اعتبار نداره!

من همیشه نگران هم فکر می کنم یعنی چی شده؟! آخه یه دوست نسبتا صمیمی دارم که با این خانوم همشهریه و من با خودم می گم نکنه واسه"ف" یا خانواده اش اتفاقی افتاده؟!

دارم کم کم با دوستم خداحافظی می کنم که همون شماره یه Missed call می اندازه..با دلهره شماره رو میگیرم.بعد از سلام و کلی متهم کردن من به اینکه بی معرفتم و بی وفا (درحالی که از سال 83 که فارغ التحصیل شده 3 بار با هم حرف زدیم که 3 بار رو هم من برای احوالپرسیش زنگ زدم!) می گه ما شمالیم،می خواستم ببینم اگه تو هم اونجایی ما بیایم خونه مامانت اینا، چون هتل و مسافر خونه تو آستارا گیرمون نیومده!3 تا خونواده هم هستیم و خیلی خسته ایم!

من که یادم میاد مامان بابای بیچاره ام خودشون مهمون دارن می گم من به پدرم زنگ می زنم ببینم می تونه براتون جایی توی مهمون سراهای ادارشون جور کنه یانه.بابا می گه متاسفانه چون تعطیلات همه جا پره.خودشون هم کپورچال هستن،بابا می گه می خوای برگردیم رشت و متظر دوستت بشیم؟ می گم نه آخه جا نمی شین تو خونه!

نتیجه گیری اخلاقی: از هرگونه انتقال و زندگی در شهرهای توریستی بخصوص شمال خودداری کنید!

نظرات 10 + ارسال نظر
بهار جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:14 ق.ظ http://bahar-e-omr.blogsky.com/

سلام
آخ گفتی درد دلم رو تازه کردی ، اتفاقا ما هم داریم یه جای ییلاقی یه خونه
می سازیم که. هنوز تکمیل نشده همه ی فامیل و دوستان و اشنایان به خودشون وعده دادن که یه جای تمیز و مرتب واسه چتر شدن دارن . نمی دونم همه جای دنیا . این جوریه که تا یه بی نوایی یه گوشه ی دنجی واسه خودش درست می کنه . بقیه میان چتر می شن یا فقط تو ایران اینطوریه. به امید روزی که کمی فرهنگ مردم بالا بره و بدونن که قبل از رفتن به جایی باید هتل و مسافرخونه و ... رزرو کنن و به حساب خونه ی مردم نرن مسافرت.

گندم خانوم جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:20 ق.ظ http://gandomkhanoom.blogspot.com

خدا رحم کنه. این یکی دیگه نوبره. یه ذره زیادی پررو نبود؟ من خونه ی خاله و عمه ام نمی تونم اینطوری خودم رو دعوت کنم!

باران شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:31 ق.ظ http://www.koobeh.persianblog.ir

وایییییییییی لجم در اومدددددد

مریسام شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:24 ق.ظ http://mhgm.persianblog.ir

بعضی اصلاْ والا چی بگم؟؟؟؟ خیلی رو می‌خواد

مریم شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:15 ب.ظ http://www.didareman.blogfa.com

سلام عزیزم
به نظرم نتیجه گیری اخلاقیت یه خورده جور در نمیومد. نه؟ :-)
ولی خیلی رو دار بوده ها؟؟؟!!!!!!!

[ بدون نام ] یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:50 ب.ظ

آخ که چقققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققدر پر رو هستن بعضیا.

بلفی سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:49 ب.ظ

چه پررو!!!

سین بانو سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:57 ب.ظ http://sinbanoo.blogfa.com

قربونت بشم اون نظری که اسم و مشخصات نداره مال منه . از بس حرصم دراومد یادم رفت اسم و مشخصات بذارم.

نازنین چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:53 ب.ظ http://adatmikonimm.blogfa.com/

واقعا باید بگی نتیجه گیری مهمانی
عززیم تو تابستون تل نا شناس جواب ندین

~سحر~ پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:15 ق.ظ http://Saharam.blogsky.com

شرمنده ها ولی من شدید نسبت به کسایی که وقتی کاری با آدم دارن سر و کله شون پیدا می شه آلرژی دارم!!!
یه حرف خاله زنکی! تو اون 3 خانواده یه موبایل با اعتبار پیدا نمی شد!؟!؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد